روزنوشت یک دختر بچه
چند سال پیش توی یکی از این شب های محرم یکی از اصفهان زنگ زد و یک نوایی محشری رو گذاشت مستقیم گوش کنم .. اون سال ها گذشته ..حتی یادم نیست چه روزی بوده و چند سال پیش .. ولی من هنوز توی محرم شبا به یاد اون نوا گریه ام میگیره ...
نوشته شده در دوشنبه 90/9/14ساعت
11:39 صبح توسط دختر خانوم| نظرات ( ) |